اختلاس به معنای دخالت غیر شرعی و قانونی در مال دیگران و یا دولت می باشد. بنابراین هرگونه سوء استفاده از اموال دولتی بدون کسب مجوز لازم جزو اختلاس محسوب می شود. موضوعی که امروزه بحث آن حسابی داغ است. در اینجا 5 مورد از بزرگترین اختلاس های انجام شده در طول تاریخ را برای شما آورده ایم.
1961 – برنیس گایگر
برنیس گایگر یک اشرف زاده به تمام معنا بود. شوهر پولدار و مشهوری داشت و پدرش صاحب بانک بین الملی شلدون بود. با این همه او در بانک پدرش کار می کرد. ظاهرا دلیلش این بود که رمز و راز حفظ ثروت خانوادگی را بیاموزد، کاری که هیچ گاه آن را فرا نگرفت. در عوض دست به اختلاسی زد که تاریخ بانکداری در آمریکا را تغییر داد. هم شهری هایش درباره او می گویند که بسیار سخاوتمند بود و به اوضاع مالی خانواده های ضعیف رسیدگی می کرد. همه چیز طبق یک روال عادی پیش می رفت تا اینکه حساب رس بانگ پرداخت های بانک را متوقف کرد چون یک مورد اختلاس 8 هزار دلاری کشف کرده بود. مبلغی که در نگاه اول بی اهمیت به نظر می رسید. اما حسابرس به ماجرا مشکوک شد و تحقیقاتش را ادامه داد تا اینکه گناهکار را شناسایی کرد، برنیس گایگر دختر رئیس بانک . تحقیقات بعدی مشخص کرد که او فقط 8 هزار دلار ندزدیده است بلکه با سند سازی طی 39 سال 2 میلیون دلار از بانک اختلاس کرده است. مبلغی که ممکن است در مقایسه با اختلاس های این زمان چندان جدی به نظر نمی رسد اما باید این موضوع را در نظر گرفت که 2 میلیون دلار در سال 1961 مبلغ چندان کمی هم نبود. اما موضوع مهمتر شیوه اختلاس بود که باعث تغییر در شیوه بانکداری شد. بر اثر این اختلاس برنیس گایگر به 15 سال زندان محکوم شد و دادگاه سیستم بانکداری را به تغییر قانون مجبور کرد. دختر رئیس بانک در این شیوه اختلاس از خلاء حسابرسی منظم و قوانین لازم استفاده کرده بود و هر ماه مبلغ ناچیزی را از سپرده ها اختلاس می کرد. در حقیقت سیستم حسابرسی طوری تنظیم نشده بود که به کسری مبالغ اندک حساس باشد. برنیس 6 سال بعد با عفو مشروط از زندان آزاد شد و به شلدون برگشت. او در 79 سالگی در زادگاهش در گذشت.
1998 – محمد سوهارتو
سوهارتو دیکتاتور سابق اندونزی یکی از بزرگترین پولشویی های ثبت شده تاریخ را انجام داده است. او طی بیشتر از 30 سال حکومت بر این کشور بیش از 35 میلیارد دلار دارایی های این کشور را از طریق پولشویی به حساب هایی در خارج از کشور و به نام خودش منتقل کرد. محمد سوهارتو در سال 1921 در خانواده ای کشاورز در وسط جزیره جاوه به دنیا آمد. در دوران نوجوانی او ابتدا به کار آزاد پرداخت، اما در جنگ جهانی دوم به ارتش اندونزی تحت کنترل هلند پیوست و با درجه ستوانی وارد ارتش شد. سوهارتو سپس در جنگ های استقلال اندونزی به درجه فرماندهی رسید. او سپس با بسط قدرتش به ریاست جمهوری مادام العمر این کشور رسید اما سرانجام بعد از رسوایی مالی از قدرت کناره گیری کرد و در سن 86 سالگی از دنیا رفت.
2009 – برنارد مدوف
برنارد ندوف کسی است که بزرگترین کلاه برداری تاریخ را رقم زده است. او صاحب چندین شرکت و رئیس غیر اجرایی بورس وال استریت بود. اما دو سال قبل ناگهان ورق زندگی برای آقای مدوف برگشت و او برای مدت 150 سال روانه زندان شد. اتهام او کلاهبرداری از تقلب در بازار سرمایه و ارائه مدارک تقلبی بود. روشی که او برای کلاهبرداری به کار می بردترفندی است به اسم پونزی. در این روش به سرمایه گذاران سود هنگفتی پرداخت می شود. به این ترتیب دیگران هم به سرمایه گذاری در این سیستم ترغیب می شوند. اما عیب ماجرا این جاست که شرکت سرمایه گذاری نمی تواند با سپرده های صاحبان پول چنین سودی را تضمین کند. در نتیجه از پول سرمایه گذاران بعدی برای پرداخت سود سرمایه گذاران قبلی استفاده می شود. امید چنین سیستمی به این است که سرمایه گذاران نامحدود هستند و به این ترتیب هیچ وقت ترفند آنها رو نمی شود. اما این اتفاق در مورد برنارد مدوف نیفتاد و او در یک سری محاکمات جنجالی سرانجام به حبس محکوم شد. از جمله شرکت های دیگری که از ترفند پونزی برای کلاه برداری استفاده می کردند، شرکت سوئیس کش بود که در ایران هم بازار داغی داشت. البته برنارد مدوف با استفاده از فروش اوراق قرضه رقمی نزدیک له 65 میلیارد دلار کلاه برداری کرد. او از سیستم بانکی برای فروش اوراق قرضه است کرد و اعتبار او هم باعث شد که بانک ها اوراق او را ضمانت کنند. بعد از این پرونده انتقادهای زیادی از نحوه ضمانت و فروش اوراق بهادار و بورس این کشور مطرح شد.
2003 – جان روزناک
جان روزناک معامله گر سابق پولی در بانک آل فرست و یک تاجر مشهور در آمریکا بود. روزناک در سال 2003 به جرم اختلاس 691 میلیون دلار از سیستم بانکی این کشور به 7.5 سال زندان محکوم شد. در حقیقت جرم اصلی او پنهان کردن میزان ضرر و زیانی بود که معاملات به بانک وارد کرد. میزان مبلغ این تقلب بانکی یکی از بزرگترین تقلب های بانکی در جهان محصوب می شد. البته در جهان اختلاس هایی بسیار بزرگتر از این هم به وقوع پیوسته اما این میزان کلاهبرداری و پنهان کاری مالی در یک بانک تا پیش از این بی سابقه بود. او 5 سال از محکومیتش را در زندان گذراند و سپس در سال 2008 به خانه منتقل شد و تحت نظر قرار گرفت. سپس او در سال 2009 بعد از طی 6 سال از محکومیتش مورد عفو قرار گرفت و برای همیشه آزاد شد. او بعد از آزادی شروع به پرداخت ماهیانه 1000 دلار به مال باختگان برای مدت 5 سال کرد.
2011 – کووکو آبودولی
مدیر 31 صندوق ارزهای خارجی بانک “یو.بی.اس” سوییس بزرگترین اختلاس بانکی در سیستم این کشور اروپایی را رقم زده است. او هفته گذشته با اتهام سرمایه گذاری بدون مجوز در بخش سرمایه گذاری این بانک دستگیر شد. بنابراین اعلام مقامات بانک با ادامه تحقیقات ممکن است ابعاد دیگری از این رسوایی مالی هم روشن شود و حتی رقم آن تغییر کند. رقم فعلی این رسوایی مالی 2 میلیار دلار اعلام شده است. این اختلاس ارزش سهام این بانک را به طرز قابل توجهی کاهش داده و ممکن است باعث ضرر و زیان زیادی برای این بانک شود. در اولین واکنش بازار به این موضوع سهام این بانک 8.5 درصد سقوط کرد. مورین میسکویچ یکی از مدیران این شرکت می گوید که با وجود این همه نظارت او نمی داند چطور این مدیر دست به این معامله 2 میلیاردی زده است. پیش از این هم ژروم کرویل به همین روش از یک بانک فرانسوی 5 میلیارد یورو کلاهبرداری کرد. او هم به 5 سال حبس و بازگرداندن همه پول محکوم شد. این دو مورد آخری شباعت بسیار زیادی به تازه تریت اختلاسی دارد که از سیستم بانکی ایران انجام شده است.
آبشار طبیعی خونی در قطب جنوب یکی از شگفت انگیز ترین مناظر و اتفاقات طبیعی است که با وجود توجیهات علمی که در مورد هویت آن ارائه می شود اما از آن به عنوان یکی از شگفتی های جهان نام برده می شود. این آبشار به طول 5 کیلومتر در دره تیلور قرار دارد. این آبشار عجیب در سال 1911 توسط گریفیت تیلور یک زمین شناس استرالیایی کشف شد.
مردم ابتدا فکر می کردند که این رنگ قرمز به دلیل وجود جلبک های قرمز در آب است. پس از مدتی نیز دانشمندان اعلام کردند که این رنگ قرمز به دلیل وجود ترکیبات زنگ آهن غیر محلول است. چندی بعد نیز شیمی دان ها و میکروبیولوژیست ها اعلام کردند که اکوسیستم بی نظیری در زیر یخ های این منطقه وجود دارد. به گفته آنها باکتری هایی در این مکان وجود دارند که قادرند در این محیط غنی از ترکیبات آهن زندگی کنند.
جیل میکاکی یک میکروبیولوژیست کالج دورتموت معتقد است که حداقل 17 نوع میکروب بی هوازی را در این ناحیه شناسایی کرده است. با وجود توجیهات علمی که در مورد آبشار خون در قطب ارائه شده است اما شکل و شیوه حیات در اعماق یخ ها هنوز موجب شگفتی دانشمندان است. آنها معتقدند که در سیاره مارس و ژوپیتر شاید بتوان حیاتی مشابه را مشاهده کرد. همین فضیه ها نیز پای موجودات فرازمینی را به تئوری های ارائه شده در توجیه حیات ر این منطقه باز کرده است و برخی از نظریه پردازان منشاء حیات در این منطقه را فرازمینی هایی می دانند که زمانی دور پا له کره زمین گذاشته اند. هویت اصلی آبشار خون قطب جنوب همچنان مورد بحث و نقل محافل علمی در جهان است.
آیا قصد دارید که به یک مصاحبه شغلی بروید و به سوالات آنها جواب دهید؟ ما به شما جرات و اعتماد به نفس می دهیم! این مطلب را بخوانید.
س : چگونه می توان یک تخم مرغ خام را بر روی بر روی کف بتنی رها کرد بدون آنکه بشکند؟
ج :کف بتنی سخت تر از آن است که بشکند!
س :اگر ده نفر در هشت ساعت یک دیوار را ساخته باشند، چه مدت زمان لازم است که چهار مرد آن دیوار را بسازند؟
ج : زمانی لازم نیست، دیوار در حال حاضر ساخته شده است.
س : اگر شما سه سیب و چهار پرتقال را در یک دست و چهار سیب و سه پرتقال در دست دیگر ، آنگاه شما چه چیزی دارید؟
ج : دست های بسیار بزرگ
س : چگونه می توان بلند کنید یک فیل با یک دست ؟
ج : این اصلا مشکل نیست ، زیرا شما هرگز یک فیل با یک دست پیدا نمی کنید.
س : چگونه می تواند یک مرد هشت روز نخوابد؟
ج : هیچ مشکلی نیست ، او در شب می خوابد.
س : اگر یک سنگ قرمز را به داخل دریای آبی پرتاب کنید چه پیش خواهد آمد؟
ج : سنگ مرطوب و غرق می شود، به همین سادگی .
س : چه چیزی به نظر شما می رسد وقتی نصف سیب را می بینید؟
ج : نیمی دیگر هم وجود دارد.
س :چه کاری هرگز هنگام صبحانه خوردن نمی توانید انجام بدهید؟
پاسخ : شام بخوریم!
س : بعد از اختراع چرخ چه اتفاقی افتاد؟
ج : یک انقلاب بزرگ اتفاق افتاد.
مصاحبه کننده گفت : “من یا باید از شما ده سوال آسان بپرسم و یا یک سوال واقعا دشوار”
پسر کمی فکر کرد و گفت:”انتخاب من یک سوال واقعا دشوار است”
مصاحبه کننده : “برای شما آرزوی موفقیت می کنم حالا به من بگویید اول روز می آید یا شب ؟
پسر برای مدتی فکر کرد و گفت :” اول روز بوده است آقا”
مصاحبه کننده:”چرا؟“
پسر:”ببخشید آقا ، اما شما به من قول دادید که سوال مشکل دومی نمی پرسید!”
او در هندوستان برای مدیریت انتخاب شد.
یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید.
آن روز با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند. چنگیزخان مایوس به اردو برگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف روحیه ی همراهانش نشود، از گروه جدا شد و تصمیم گرفت تنها قدم بزند.
بیشتر از حد در جنگل مانده بودند و نزدیک بود خان از خستگی و تشنگی از پا در بیاید. گرمای تابستان تمام جویبارها را خشکانده بود و آبی پیدا نمی کرد، تا اینکه رگه ی آبی دید که از روی سنگی جاری بود. خان شاهین را از روی بازویش بر زمین گذاشت و جام نقره ی کوچکش را که همیشه همراهش بود، برداشت. پرشدن جام مدت زیادی طول کشید، اما وقتی می خواست آن را به لبش نزدیک کند، شاهین بال زد و جام را از دست او بیرون انداخت.
چنگیز خان خشمگین شد، اما شاهین حیوان محبوبش بود، شاید او هم تشنه اش بود. جام را برداشت، خاک را از آن زدود و دوباره پر کرد.
اما جام تا نیمه پر نشده بود که شاهین دوباره آن را پرت کرد و آبش را بیرون ریخت. چنگیزخان حیوانش را دوست داشت، اما می دانست نباید بگذارد کسی به هیچ شکلی به او بی احترامی کند، چرا که اگر کسی از دور این صحنه را می دید، بعد به سربازانش می گفت که فاتح کبیر نمی تواند یک پرنده ی ساده را مهار کند.
این بار شمشیر از غلاف بیرون کشید، جام را برداشت و شروع کرد به پر کردن آن. یک چشمش را به آب دوخته بود و دیگری را به شاهین. همین که جام پر شد و می خواست آن را بنوشد، شاهین دوباره بال زد و به طرف او حمله آورد. چنگیزخان با یک ضربه ی دقیق سینه ی شاهین را شکافت.
ولی دیگرجریان آب خشک شده بود. چنگیزخان که مصمم بود به هر شکلی آب را بنوشد، از صخره بالا رفت تا سرچشمه را پیدا کند. اما در کمال تعجب متوجه شد که آن بالا برکه ی آب کوچکی است و وسط آن، یکی از سمی ترین مارهای منطقه مرده است. اگر از آب خورده بود، دیگر در میان زندگان نبود. خان شاهین مرده اش را در آغوش گرفت و به اردوگاه برگشت. دستور داد مجسمه ی زرینی از این پرنده بسازند و روی یکی از بال هایش حک کنند:
یک دوست، حتی وقتی کاری می کند که دوست ندارید، هنوز دوست شماست.
و بر بال دیگرش نوشتند:
هر عمل از روی خشم، محکوم به شکست است.
گزارش تصویری/ رونمایی از خودرو "دنا"
اینم بخش دومش
همیشه دروغ نگو!
برخی تصور میکنند همهی کارکنان سرویس جهانی و بخش فارسی آن، موظف به نوکری روزمره و اطاعت مداوم از دستورات مقامات ارشد سیاسی بریتانیا هستند! اما واقعیت این است که خدمتگذاری این شبکه به منافع ملی انگلستان تنها در مواقع حساس و سرنوشتساز آشکار میشود. بیبیسی آنقدر حرفهای هست که در هر مورد ناچیزی، اعتبار رسانهای خود را هزینه نکند.
هر رسانهای برای اعتبار یافتن نزد مخاطبان و فضاسازی برای القای موارد لازم در مواقع ضروری، نخست باید این باور را در ذهنها نهادینه کند که راستگو و بیطرف است؛ زیرا دروغگویی همیشگی، اعتماد مخاطبان را سلب خواهد نمود. چرخ تبلیغات راهبردی و دیپلماسی عمومی بریتانیا نیز با دروغپراکنی مستقیم و مداوم نمیچرخد. بنابراین بیبیسی نیازی به دروغگویی همیشگی ندارد و با ارائهی گزارشهای نسبتاً درست، همواره در جلب اعتماد مخاطبانش میکوشد. ارائهی تصاویر نادرست و ناقص به مخاطبان، تنها در بزنگاهها صورت میگیرد.
در اینباره، دیدگاه محمدرضا زائری روحانی فعال ایرانی در عرصهی مطبوعات و وب که اکنون در لبنان تحصیل میکند، جالب توجه است: "آمریکا کوپن دروغگویی خود را برای چیزهای بزرگ هزینه میکند... میگوید میخواهم دموکراسی منتشر کنم و دروغ میگوید اما چون در چیزهای کوچک همیشه راست گفته، مردمش دروغ بزرگ را باور میکنند و او به ادعای سلاح کشتار جمعی، جنگ ویرانگر عراق را آغاز میکند. آمریکا میگوید القاعده تهدیدی برای امنیت بینالمللی است؛ در حالی که اصل القاعده را خودش درست کرده اما چون در چیزهای کوچک راست گفته، مردمش دروغ بزرگ را باور میکنند و او به افغانستان حمله میکند."
دیپلماسی عمومی انگلستان نیز برای اهداف گوناگون راهبردی و درازمدت خود، به بخش جهانی بیبیسی نیازمند است. بنابراین نباید توقع داشت که لحظه به لحظه فعالیتهای کوتاهمدت و روزمره این شبکه، منطبق بر سیاستهای اعلام شده دولتی بنماید. رسیدن به هدف نهایی در شکار افکار عمومی، تنها در میانمدت و درازمدت است که باید تأمین شود.
به که اعتماد کنیم؟
از کارنامهی بیبیسی چنین برمیآید که این شبکه هیچگاه گامی بیرون از حیطهی تأمین منافع ملی انگلستان در آن سوی مرزهای بریتانیا برنداشته است. نمایش گاهگاه صداقت و بیطرفی این رسانه نیز برای جلب اطمینان و همراهی مخاطبان و استفاده از آن در بزنگاههای آینده است.
برخی تحلیلگران سیاسی انگیزهی دولت انگلستان را از ساماندهیها و برنامهسازیهای کنونی رسانهای علیه ایران، همراهی با آمریکا برای براندازی جمهوری اسلامی ایران و دستکم تضعیف قدرت رو به فزونی ایران و امتیازگیری در مسائلی چون انرژی هستهای و حقوق بشر میدانند.
30 سال پس از این، که اسناد وزارت خارجهی بریتانیا منتشر شود، بیشک بخشی از این انگیزهها و تلاشها برای افکار عمومی فاش خواهد شد اما مردم ایران در آستانهی دههی عدالت و پیشرفت، نیازی به اینهمه انتظار ندارند. درک دشمنیها و کارشکنیهای قدرتهای بیگانه در راه دشوار و البته در گامهای نهایی ایران اسلامی برای تبدیل شدن به قدرت اول منطقه، چندان دشوار نیست.
در عین حال و در دنیایی که راههای گوناگون دسترسی به اطلاعات برای بیشتر مردم هموار شده است، مخاطبان رسانههایی چون بیبیسی، بهتر است با بهرهگیری از منابع گوناگون خبری و مقایسهی اخبار و تحلیلها، درک درستتری از همهی ابعاد واقعیتهای اجتماعی ایران و جهان داشته باشند. رسانهها و منابع خبری داخلی، اگرچه با اشتباهها و کاستیهای فراوانی از جمله برخی ملاحظات محافظهکارانه و گاه سیاسیکاری در پوشش و پردازش اخبار ایران و جهان درگیرند اما هنوز هم انتظار حرکت در چارچوب منافع ملی ایران، از آنها خردمندانهتر به نظر میرسد تا بنگاه سخنپراکنی انگلیس!
تکرار تاریخ یا بازی جدید؟
هنوز تنور بحران پس از انتخابات در ایران برای رسانههای بیگانه تا اندازهای گرم بود که صادق صبا رئیس تلویزیون، رادیو و وبسایت بیبیسی فارسی، در یک اظهار نظر دور از انتظار در گفتوگو با برنامهی "جام جهاننما" گفت: "اگر ما این روزها شاهد فروکش کردن اعتراضات به نتایج انتخابات هستیم، دلیل عمدهاش این است که مردمی که به آقای موسوی رأی دادند، در مورد وقوع تقلب در انتخابات قانع نشدهاند! اصلاحطلبان تاکنون نتوانستهاند دلیلی برای تقلب در انتخابات ارائه دهند و نامزد شکستخوردهی این جریان دیگر نباید بر موضوعی مانند تقلب و ابطال انتخابات ریاستجمهوری ایران که اکنون به فراموشی سپرده شده است، اصرار کند. شخص موسوی هم به خوبی میداند که در این انتخابات نهایتاً 13 میلیون نفر به وی رأی دادهاند، نه بیشتر."
مسؤول بخش فارسی بیبیسی تصریح کرد: "ما شاهد تغییر رویکرد از سوی نامزدهای معترض به انتخابات ریاستجمهوری ایران هستیم و آنها باید به سمت پذیرش نتایج این انتخابات قدم بردارند."9
سالها پیش، اصرار مسؤولان وزارت خارجهی بریتانیا و بخش جهانی بیبیسی به پخش برنامههای تبلیغی علیه ملی شدن صنعت نفت در ایران و حکومت مصدق موجب شد که حتی تهیهکنندگان و کارکنان فارسی این شبکه در اعتراض به این سیاست، برای مدتی دست از کار بکشند... اکنون میتوان پرسید: تاریخ دارد تکرار میشود یا بازی جدیدی در راه است!؟
در این رابطه:
اشارههایی از رهبر انقلاب درباره بیبیسی و رسانههای بیگانه
پینوشت:
1. نگاه کنید به: "بیبیسی در ایران به دنبال چیست؟" در تابناک
2. محمدحسنین هیکل مورخ و روزنامهنگار مشهور عرب در ویژه برنامهی "با هیکل" که از شبکهی تلویزیونی الجزیره پخش میشد، کاهش تظاهرات در خیابانها پس از سخنان رهبر را نشانهی وجههی عمومی بسیار منسجم ایران دانست. روزنامهی الخلیج امارات نیز در نسخهی اینترنتی 9 تیر 1388 با اشاره به اعتراضات خیابانی و آشوبهای پس از انتخابات، به نقل از هیکل گفت: "جمهوری اسلامی همچنان قدرتمند و مستحکم است و از انسجام صفوف داخلی خود تحت رهبری مقتدرانهی آیتالله علی خامنهای بهره میبرد."
روزنامهی الحیات چاپ لندن نیز نوشت: زبیگنیو برژینسکی مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا بحثهای انتخاباتی در ایران را مسئلهی اجتماعی و داخلی این کشور دانست و گفت: "کنترل مسائل و تحولات فعلی ایران وابسته به درایت و هوشمندی رهبری ایران است. به نظر من نظام ایران، این مسئله را نیز به خوبی حل خواهد کرد."
3. نگاهی دیگر: پذیرش هزینههای آقای احمدینژاد، چرا؟
4. نگاهی دیگر: معنای سیاسی دو نماز جمعه
5. رمز گشایی از تحولات اخیر: همه راهها به رهبر ختم میشود؟
6. خامنهای: انتخابات برخی خواص را مردود کرد
7. همان
8. در آغاز کار رادیو فارسی بیبیسی، گزینش یک رهبر بهایی سرشناس- حسن بالیوزی- برای مدیریت آن، آشکارا نشان داد مسؤولان بیبیسی تا چه اندازه در ادعای بیطرفی و عمل به منشور خود پیرامون ضرورت حفظ بیطرفی و خودداری دبیران، تهیهکنندگان و کارکنان این شبکه از جانبداریهای سیاسی و دینی، راستگفتار هستند. بالیوزی- از اعضای خاندان افنان و از اقوام نزدیک میرزا علیمحمد باب- نخستین کسی بود که در ابتدای تأسیس بیبیسی فارسی از آن رادیو برای مخاطبان سخن گفت؛ در حالیکه چند ماه پیش از آن به عضویت مجمع ملی بهاییان موسوم به "رضوان" درآمده بود. او بعد از تأسیس بخش فارسی نیز به عنوان نزدیکترین مشاور "شوقی افندی" آخرین رهبر شناخته شدهی بهائیان، در سال 1956 به عضویت بالاترین شورای اداری و دینی بهائیان درآمد. علاوه بر نگارش آثاری با موضوع تاریخ و تبلیغ بهائیت، او سالها ریاست "محفل ملی معنوی بهائیان" در جزایر بریتانیا را بر عهده داشت.
9. نگاه کنید به: "بیبیسی غلاف کرد!"
دیپلماسی روباه
مصطفی غفاری
درسته که این مطلب برای بعضی افراد شاید کمی قدیمی باشه اما بعضی ها مثل خودم شاید تا حالا اونو نخونده باشن,بهتون پیشنهاد میکنم که این مطلب رو حتما بخونید.
برخی بر این باورند که رادیو بیبیسی در جریان انقلاب اسلامی بهمن 1357 نقش مؤثری در اطلاعرسانی به مردم دربارهی اخبار سیاسی ایران داشته است. این نقش تا اندازهای برجسته بوده که به تازگی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به بازنشر کتاب "انقلاب ایران به روایت رادیو BBC " به کوشش عبدالرضا هوشنگ مهدوی پرداخته است.
پس از انقلاب، با افتادن رادیو و تلویزیون (نیرومندترین و پرمخاطبترین رسانه در ایران) به دست نیروهای انقلابی و مسلمان و باتوجه به رویکرد مزوّرانهای که بنگاه سخنپراکنی بریتانیا در قبال تحولات داخلی و سیاستخارجی جمهوری اسلامی در پیش گرفت، نام رادیو فارسی بیبیسی نیز در شمار "رادیوهای بیگانه" قرار گرفت و عملاً مخاطبان گستردهی خود را در ایران از دست داد.
این روند کمابیش ادامه داشت تا آنکه با گسترده شدن امکانات فضای مجازی در ایران و اقبال عمومی مردم به استفاده از آن، بیبیسی بخش فارسی سایت خود را فعال کرد. در حالی که این سایت در مدت فعالیت خود هیچگاه با استقبال گستردهی کاربران ایرانی- آنچنان که مورد انتظار گردانندگان بیبیسی بود- مواجه نشد، در سال 1387 نسخهی جدیدی از این سایت با ویژگیهای ظاهری، فنی و محتوایی بهروزتر و جذابتر ارائه شد اما هنوز استقبال کاربران ایرانی در حد انتظار نبود.
در ?? ژانویه ???? (25 دی 1387) و در حالی که کمتر از پنج ماه به برگزاری انتخابات دهم ریاستجمهوری در ایران مانده بود، مراحل ابتدایی راهاندازی تلویزیون فارسی بیبیسی نیز به اتمام رسید و این تلویزیون با پخش برنامههایش بر روی ماهوارهی هاتبرد برای چند ساعت محدود در روز، آغاز بهکار کرد.
کوتاه دربارهی بیبیسی
BBC (بنگاه سخنپراکنی بریتانیا با مسؤولیت محدود) در سال ???? بنیان گذاشته و در ???? پس از دریافت پروانهی سلطنتی تبدیل به یک شرکت دولتی شد. در حال حاضر نیز بیبیسی یک شرکت دولتی نیمهخودمختار است که توسط یک "هیأت امنا" اداره میشود. ادعای گردانندگان بیبیسی این است که این شرکت تحت هیچگونه نفوذ تجاری و سیاسی نیست و تنها به مخاطبان خود پاسخگو است؛ زیرا بودجهی تمام بخشهای آن غیر از "بخش جهانی"، از هزینهای که مردم بریتانیا برای تماشای تلویزیون میپردازند، تأمین میشود. اما بودجهی بخش جهانی بیبیسی توسط دولت و وزارت خارجه بریتانیا تأمین میشود. زمینهی فعالیت این بخش، رادیو، تلویزیون و اینترنت است.
بخش جهانی از نظر اداری زیر مجموعهی دستگاه دیپلماسی لندن به شمار میرود و سیاستهای کلان آن همواره تحت نظارت مسؤولان دولتی یا نمایندگان آنان قرار دارد. گرچه مسؤولان بیبیسی اصرار بر استقلال سرویس جهانی خود دارند اما برای تصویب و اجرای برنامههای گوناگون، نیازمند ارائهی طرحهای خود به مسؤولان قانونگذاری و اجرایی و بررسی و تأیید مستقیم پارلمان از طریق بخش دیپلماسی عمومی کمیسیون خارجی و وزارت خارجه آن کشور هستند.
بنابراین به نظر میرسد تولید و پخش برنامههای بخش خارجی بیبیسی در راستای "دیپلماسی عمومی" انگلستان انجام میشود؛ بهگونهای که وزارت خارجهی بریتانیا نام "سرویس جهانی بیبیسی" را در میان 4 محور اساسی دیپلماسی عمومی این کشور قرار داده است.1
دیپلماسی عمومی شیوهای نوین در راستای تحقق سیاستخارجی کشورهاست که در آن بر ارتباط بیواسطه و تأثیرگذاری بر افکار عمومی ملتها بهجای رابطه با دولتها برای پیشبرد اهداف و منافع یک کشور تأکید میشود. تعریف پایگاه رسمی اینترنتی وزارت امور خارجه بریتانیا از دیپلماسی عمومی، "دستیابی به اهداف سیاسی از طریق کار با عموم مردم در کشورهای خارجی" است.
این روش هزینهی اجرای تصمیمات و پیگیری منافع در مقصد را به حداقل میرساند و سد مقاومتها در برابر "دیگران" یا "بیگانگان" را میشکند. در این میان، رسانههایی که مخاطبانی بیرون از مرزهای جغرافیایی یک کشور دارند، بیشترین کمک را به پیشبرد منافع ملی خواهند داشت. از همین روست که بودجهی بخش خارجی بیبیسی از سوی دولت انگلستان تأمین میشود.
به گفته نیکلاس کال، کارشناس تاریخ دیپلماسی عمومی، یکی از مشکلات گریبانگیر بیبیسی در این راستا، عدم امکان رهایی از خاطرهی ناخوشایند مخاطبان ایرانی از گذشتهی نه چندان قابل دفاع این شبکه و پرداختن صرف به آیندهای پر زرق و برق است. شبکهی تلویزیونی بیبیسی فارسی برای جذب مخاطبان بیشتر و نشان دادن آشنایی و نزدیکی خود به فرهنگ ایرانی و فارسی، روشهای گوناگونی را بهکار میگیرد. برای نمونه شبکهی تلویزیونی فارسی بیبیسی در اولین روزهای آغاز بهکار خود، کوشید در برنامههایش ذهنیت برخی ایرانیان پیرامون "دست پنهان انگلیس در سیاست ایران!" را در چارچوب توهم توطئه بازخوانی کند و عملاً تصویری قابل استناد و بیطرف از خود نزد مخاطبان بسازد که در ایران امروز به دنبال هیچ منفعتی جز ارمغان صلح و حقوق بشر برای ایرانیان نیست.
بیبیسی حتی فونت فارسی جدیدی را برای نوشتار بهکار میگیرد. گرچه بسیاری معتقدند این فونت تقلید ناشیانهای از فونتهای گذشتهی فارسی و عربی است. برخی منابع در وب میگویند بیبیسی طراحی و اجرای این فونت را به یک لبنانی هلندنشین سفارش داده است. یعنی سفارش انگلیسی، با سلیقهی عربی، برای مخاطب فارسی!
پوشش اخبار ایران در انتخابات
مردمسالاری دینی در ایران، بیشک پدیدهای نو در عالم سیاست است که باید آن را به گونهای متفاوت از سایر نظامها و ساختارهای سیاسی شناخته شدهی دنیا درک کرد. با گذشت سه دهه از استقرار جمهوری اسلامی و با نگاهی به تجربهی 30 سالهی آن، چنین مینماید که سیاست در ایران اسلامی بر سه پایهی اصلی استوار است: اسلام، مردم و رهبری. ساختارهای حقوقی سیاسی پیشبینی شده در قانون اساسی نیز عملاً بازتابندهی رابطهی مردم با رهبری (ولی فقیه) بر اساس و در چارچوب آئین اسلام هستند و باتوجه به روح قانون اساسی، پیشبرندهی جامعهی ایران در راستای کمال الهی خواهند بود.
در مورد انتخابات نیز جدا از رفتار نخبگان سیاسی، گردانندگان رسانهها، نامزدهای انتخاباتی و هواداران سازمانیافتهی آنها در قالب ستادهای انتخاباتی، آنچه بیش از همه شایستهی توجه است، رفتار عامهی مردم و رهبری در ایران است.
بیبیسی که در "بین دو خط نوشتن" و موش دواندن در عین محافظهکاری مهارت دارد، در جریان انتخابات ریاستجمهوری دهم نیز سیاستهای تأملبرانگیزی در پوشش اخبار ایران و تحلیل رویدادهای پس از آن، در پیش گرفت که البته پرداختن به همهی جنبههای آن در این نوشتار نمیگنجد. بنابراین تنها به یک سوژهی خبری یعنی نماز جمعهی 29 خرداد تهران- که توسط آیتالله خامنهای و با حضور میلیونی مردم برگزار شد- و پوشش خبری و تحلیلی آن از سوی بیبیسی میپردازیم.
مدیریت یا تشدید بحران؟
به نظر میرسد رهبر انقلاب در خطبههای نماز جمعهی تهران توانستند تا اندازهی زیادی در مهار جنبش خیابانی معترضان که با تحریک رسانههای بیگانه و بر پایهی توهم تقلب گسترده در انتخابات شکل گرفته بود، موفق باشند.2 میتوان خطوط کلی رهنمودهای ایشان در آن سخنرانی تاریخی را اینگونه دستهبندی کرد:
1. یادخدا و درخواست آرامش از او با بازخوانی ماجرای صلح حدیبیه
2. سپاسگذاری از نقشآفرینی بیمانند مردم در حاکمیت بر سرنوشت خویش و برجستهسازی الگوی مردمسالاری دینی
3. آگاهیبخشی پیرامون مسألهی انتخابات و رد شبههی تقلب گسترده با تبیین اهمیت سلامت انتخابات در اعتماد مردم و اینکه جمهوری اسلامی اهل خیانت در آرای مردم نیست. بنابراین اگر اعتراضی هست، باید در چارچوب قانون پیگیری شود، نه با زورآزمایی خیابانی!
4. نقد و بررسی نکات مثبت و منفی رقابتهای انتخاباتی
5. اعادهی حیثیت از شخصیت آقایان هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری
6. دعوت به وحدت و همدلی مؤمنان به اسلام و انقلاب باوجود اختلاف سلیقهها
7. تبیین خطوط قرمز نظام و صف خودی و غیرخودی و جداسازی آشوبگران از معترضان
8. اظهار تأسف عمیق از حمله به کوی دانشگاه و برخوردهای ناشایست با دانشجویان به نام رهبری
9. تهدید به افشاگری بیشتر متخلفان از قانون در برابر مردم؛ پس از تبیین راه حل قانونی برای رفع شبههی تقلب
10. ایراد اتهام علیه دشمنان و پردهبرداری از نیات آنها در ادعاهای حقوق بشری به سود شهروندان ایرانی
{این سخنرانی بارها در رسانههای نوشتاری، دیداری و شنیداری ایران و جهان بهصورت کامل یا گزینشی بازتاب داشته؛ برای مقایسهی آنچه هست و آنچه بیبیسی کوشید بسازد، بار دیگر بخوانید / بشنوید}
تصویرسازی بیبیسی
بیبیسی در گزارش صوتی- تصویری کوتاهی، به بازتاب این سخنان که در واقع نشانگر گونهای مدیریت بحران بود، پرداخت و در میان پوشش برخی نقاط آن، از "آنچه که او (آقای خامنهای) سران استکبار و رسانههایی که آنها اداره میکنند، نامید" یاد کرد. همچنین از قول ایشان نقل کرد که "من از همه میخواهم که به زورآزمایی خیابانی خاتمه دهند. اگر نه مسؤولیت تبعات و هرج و مرج آن برعهدهی آنهاست."
سپس بلافاصله جمشید برزگر سردبیر سایت و رادیو فارسی بیبیسی این سخنان را نشانهی تصمیم و جهتگیری کلی نظام در برابر اعتراضات و امید اندک به شورای نگهبان برای تغییر در نتایج انتخابات عنوان کرد! در حالی که رهبر انقلاب علاوه بر خطبههای نماز جمعه، در دیدار با یکی از نامزدهای معترض و نیز دیدار با نمایندگان ستادهای انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری، بارها تأکید کرده بودند که معترضان، باید از مسیر قانون به دنبال احقاق حق خود باشند.
پیشفرض بیبیسی که میکوشید آن را به مخاطبان خود نیز منتقل کند، "مسلّم بودن تقلب گسترده در انتخابات" بود. برزگر بدون اشاره به مقدمهچینی رهبر انقلاب که از تبعات زیانبار هرج و مرج برای اعتماد و امنیت عمومی یاد کرده بودند، تنها با یادآوری این عبارت که "مسؤولیت خون و خشونت زورآزمایی خیابانی برعهدهی ادامهدهندگان این روش خواهد بود" کوشید صدور مجوز خشونت علیه مخالفان را در سخنان رهبری القا کند.
بیبیسی همچنین پیامد مهم سخنان رهبر جمهوری اسلامی ایران را ارتقای میزان و سطح درگیریها پیشبینی کرد! در حالی که سخنان رهبری تنها در مقابل یک روش بود نه حتی اصل اعتراض. ایشان در خطبهها به باز بودن راه برادری و قانون برای پیگیری اعتراضات احتمالی تأکید کرده بودند. در نتیجهی سخنان رهبر انقلاب شمار معترضان خیابانی در تهران از صدها هزار نفر در روزهای گذشته، به کمتر از 70 هزار نفر آنهم به روایت کاربران توییتر از بیبیسی رسید! گرچه روز شنبه درگیریهایی خونین میان معارضان مسلح و نیروهای انتظامی در سطح شهر رخ داد اما سخنان آیتالله خامنهای توانست به تدریج آرامش را به خیابانهای تهران بازگرداند و امنیت میلیونها شهروند را تأمین کند.
بیبیسی در ادامهی راه و در برنامههای گوناگون خود به تحلیل سخنان رهبر انقلاب و ابعاد تأثیرات آن پرداخت. در این برنامهها بیبیسی، رهبر ایران را به فرافکنی بحران داخلی ایران و دشمنتراشی در پی ناتوانی از مهار بحران، خشونت علیه مردم و نقض حقوق بشر و شهروندی، رویارویی مستقیم با طرفداران نامزدهای معترض و تهدید آنها، سقوط از عدالت به روایت آنچه آقایان منتظری، کدیور و سروش دفاع بیمنطق از رئیسجمهور و نتایج انتخابات مینامیدند، متهم نمود! بیبیسی همچنین در 40 روز پرتنش پس از انتخابات، تلاش کرد سَرخوردگی مردم ایران از نتایج انتخابات و برخورد نیروهای انتظامی و امنیتی و سلب اعتماد مردم از نظام و نیز شکاف و دو دستگی عمیق در ارکان نظام و جنگ قدرت میان آنها را القا کند و البته در تمامی خبرها و تحلیلها آشکار و پنهان بر طبل تقلب بزرگ بکوبد!
به چند نمونه از القائات بیبیسی که در بخش فارسی سایت بیبیسی آمده، توجه کنید:
"آیتالله خامنهای کسانی را که دشمن میخواند، متهم کرد که پس از مشارکت گستردهی مردم در انتخابات اخیر، درصدد برآمد نسبت به نتیجهی این انتخابات ایجاد بدبینی کند و گفت که دیپلماتهای غربی که قبلاً با نقاب احترام با نظام جمهوری اسلامی برخورد میکردند، این نقاب را کنار زدهاند و به خصوص دولت بریتانیا را به خباثت در این زمینه متهم کرد."
"وی 11 میلیون تقلب در انتخابات را غیرممکن دانست و هشدار داد که اگر سیاستمداران منتقد انتخابات به تظاهرات و راهپیماییهای خیابانی خاتمه ندهند، فرماندهان پشت صحنهی این اعتراضات تلقی خواهند شد و مسؤول خونریزیهای احتمالی خواهند بود."
همچنین بیبیسی در یک فضاسازی رسانهای برای کمرنگ جلوه دادن نماز جمعهی تاریخی 29 خرداد تهران، مدعی شد: "اتوبوسهای حامل نمازگزاران از سرتاسر کشور برای شرکت در این مراسم به تهران اعزام شده بودند!"
بیبیسی حتی نتوانست خرسندی خود را از وضعیت پیشآمده پس از انتخابات ایران و سوژهسازی برای رسانههای بیگانه پنهان کند: "تجمعات چندصدهزار نفری اعتراضی و نیز خشونت نیروهای مدافع دولت علیه معترضان، بارها و بارها به خبر یک رسانههای معتبر دنیا تبدیل شد و به زعم برخی ناظران رسانهای در عرض یک هفته، بیش از تمام دوران پس از جنگ، تصاویر مستند علیه جمهوری اسلامی تولید کرد."
چند روز پس از اظهارات رهبری، ابعاد بسیاری از مداخلات انگلستان در ماجراهای انتخابات ایران توسط وزیر امور خارجهی ایران و نیز تحلیلگر ارشد سفارت انگلستان در تهران، روشن شد اما برداشتهای مخدوش و تصویرسازیهای جهتدار بیبیسی از صحبتهای رهبر انقلاب، همچنان ادامه یافت. این شبکه ایستادگی رئیسجمهور در برابر مستکبران را به آنچه خود "دشمنان داخلی" میخواند، تعمیم داد و آن را از دلایل حمایت رهبری از رئیسجمهور عنوان کرد: "آقای احمدینژاد در مقابله با دشمنان داخلی هم از چنین الگوی سازشناپذیری تبعیت میکند... دیگر برای کمتر کسی تردیدی در این نکته باقی مانده که رهبر جمهوری اسلامی ایران، به هر دلیل، متقاعد شده است که اصلاحطلبان، به دلیل حرکت آگاهانه یا ناآگاهانه در مسیر خواستههای قدرتهای جهانی در ابعاد سیاسی، امنیتی و بینالمللی، برای بقای نظام جمهوری اسلامی ایران خطرناک هستند و بنابراین، ملاحظات مربوط به حفظ نظام ایجاب میکند که با قاطعیت در مقابل تحرکات آنها و ورود مجددشان به قدرت جلوگیری شود."3
این در حالی است که آیتالله خامنهای پیش از انتخابات، همهی نامزدها را صالح معرفی کرده بودند، در نماز جمعه، رقابت آنها را در چارچوب نظام اسلامی دانسته و در روزهای پس از انتخابات نیز اینگونه دعواها را دعوای خانوادگی در درون نظام اسلامی عنوان کردند.
در اقدام حسابشدهی دیگر، بیبیسی کوشید با پوشش گستردهی واکنشهای پراکندهی بینالمللی به سخنان آیتالله خامنهای، خطوط اصلی القائات خود را برای فشار بر مقامات و افکار عمومی ایران، پررنگتر سازد و بار دیگر حمایت رهبری از منتخب ملت را بیمنطق و سخنان ایشان مبنی بر پایان دادن به اردوکشی خیابانی و لزوم پیگیری اعتراضها از مسیر قانونی را ایستادن در برابر خواست مردم نشان دهد و ایران را در اوج بحران مشروعیت تصویر کند!
به این نمونهها توجه کنید: "روزنامهی فایننشال تایمز نوشت که آقای خامنهای با پیامی سازشناپذیر به مصاف مخالفان خود رفت: اعتراضها را همین حالا متوقف کنید وگرنه عواقب آن برعهدهی شما خواهد بود!"، "فایننشال تایمز در مطلبی دیگر از قول برخی از معترضان به نتایج انتخابات ?? خرداد مینویسد که آیتالله خامنهای با این حرفها مقابل مردم ایستاد!"
"روزنامهی گاردین ضمن تحلیل و تفسیر سخنان دیروز آقای خامنهای، از قول عیسی سحرخیز نوشته است که این سخنرانی، بحران را از مناقشه بر سر نتایج انتخابات به محکی برای اقتدار سیاسی رهبر جمهوری اسلامی تبدیل کرد!"، "گاردین در ادامه مینویسد: آیتالله خامنهای اکنون راه خود را بسته است؛ زیرا از تظاهرکنندگان توقع دارد از فرمانش برای نیامدن به خیابان اطاعت کنند!"
تلاش رسانهای بخش جهانی بیبیسی برای مخدوش ساختن تصویر ایران و رهبری آن در افکار عمومی پس از فروکش کردن اردوکشیها و درگیریهای خیابانی نیز ادامه یافت. شبکهی بیبیسی با پوشش گستردهی نماز جمعهی 26 تیرماه حجتالإسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی برای نمایاندن آن به مثابه صفآرایی در برابر نماز جمعهی 29 خرداد آیتالله خامنهای، مدعی شد: "نماز ?? تیر با نماز ?? خرداد هریک صحنه نمایش قدرت یک جناح در برابر دیگری است."4
فرخ نگهدار همچنین در تحلیل خود مدعی شد: "بسیاری از شهروندان، هیچگاه جمهوری اسلامی را نپذیرفتهاند!" در حالی که تنها چند روز پیش از آن، افکار عمومی در سراسر جهان شاهد ثبت رکورد مشارکت 85 درصدی ایرانیان در انتخابات ریاستجمهوری بود.
در ماجرای انتصاب آقای مشایی به معاونت اولی رئیسجمهور و سپس دستور عزل وی توسط رهبر انقلاب، بیبیسی بار دیگر به ارائهی تحلیلهایی جانبدارانه برای تضعیف جایگاه رهبری پرداخت و در حالی که تحلیلگران سیاسی، این اقدام را نشانهی انصاف و بیطرفی رهبر انقلاب و تلاش ایشان برای حفظ چارچوب و اصول کلی نظام دانستند، کوشید آن را نشانگر اقتدارطلبی مطلق رهبری نشان دهد: "مداخلهی مستقیم رهبر جمهوری اسلامی در تعیین مناصبی که حتی نیازمند رأی نمایندگان مجلس نیز نیستند، به معنای آن است که حتی فردی که به بنا به تأیید آقای خامنهای رأی نزدیک به ?? میلیون نفر یا ?? درصد از رأیدهندگان را به دست آورده، قادر نیست خود معاونان و اعضای کابینهاش را برگزیند!"5
این شبکه در پوشش اخبار مراسم تنفیذ ریاستجمهوری توسط رهبر انقلاب نیز تلاش کرد بهگونهای کنایهآمیز دشمنتراشی را مهمترین وجه سخنان رهبری بنمایاند: "آیتالله خامنهای در جریان تنفیذ حکم ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، گفت: دشمنان در این خیال نباشند که با تقلید مغلوط از حضور عظیم مردم در انقلاب پرشکوه 1357 و در یک کاریکاتور از آن حرکت عظیم، میتوانند به نظام اسلامی ضربه بزنند؛ چرا که این نظام مقتدر و ریشهدار با این کارها شکست نخواهد خورد."6
بیبیسی همچنین با بهکارگیری ادبیات جیمی کارتر در سفر دیماه 1356 به ایران و اظهارات دور از واقع او در "جزیرهی ثبات خاورمیانه" خواندن ایران تحت حکومت شاه، تلاش کرد رهبر ایران را نیز مستبد و وضعیت جمهوری اسلامی را همچون رژیم شاهنشاهی در آن سالها، در آستانهی سقوط نشان دهد: "رهبر جمهوری اسلامی در حکم تنفیذ خود جمهوری اسلامی ایران را در وضعیتی تصویر میکند که با جزیرهی آرامش و ثبات شباهتهای بسیار دارد. دیگران چنین تصوری ندارند. برخی وضع موجود را نامطلوب میبینند، عدهای دیگر از بحران صحبت میکنند. عدهای هم جمهوری اسلامی را در پایان خط میانگارند!"7
به نظر میرسد بخش جهانی شبکهی بیبیسی با دریافت بودجههای هنگفت دولتی از طرف امور خارجهی بریتانیا، میکوشد رهبر جمهوری اسلامی را که با هوشمندی به ردگیری انگیزهها و تلاشهای بیگانگان در ماجراهای اخیر پرداخته است، دچار توهم توطئه و دشمنتراشی و فرافکنی بحرانهای درونی جلوه دهد، شکفاف گسترده در ارکان نظام و ناکارآمدی جمهوری اسلامی را القا کند و مردم ایران را از مردمسالاری دینی، سَرخورده و نسبت به حاکمیت، بیاعتماد بنمایاند. گویا بیبیسی با این کارها تلاش میکند ماجرای خباثت انگلیس را از خاطر مخاطبانش محو کند!
بیطرفی به سبک بیبیسی!
امروزه مسؤولان شبکهی جهانی بیبیسی ترجیح میدهند نام پیشین بخش بینالملل بیبیسی یعنی "سرویس امپراتوری بیبیسی "(BBC Empire Service) را به خاطر مخاطبان خود نیاورند یا آن را اینگونه توجیح کنند: "این نام نه برای پیشبرد اهداف امپریالیستی که برای متحد کردن مردم انگلیسی زبان کشوری که در آن زمان امپراتوری بریتانیا نامیده میشد، انتخاب شده بود!" از این رو گردانندگان بخش جهانی بیبیسی، از سال 1988 نام جدید "سرویس جهانی بیبیسی" را جایگزین آن کردهاند.
گذشته از وابستگی سرویس جهانی بیبیسی به وزارت خارجهی بریتانیا و نام تأملبرانگیز آن تا پیش از 1988، زمان تأسیس رادیو، تلویزیون و سایت فارسی بیبیسی، میزان استقلال و بیطرفی این شبکه را آشکار میکند. بخش فارسی رادیو بیبیسی در دسامبر 1940 درست هشت ماه پیش از سوم شهریور 1320، آغاز به کار کرد. با توجه به نگرانی بریتانیا از نفوذ تبلیغاتی آلمان در ایران، سه ماه پس از آغاز جنگ جهانی دوم ضرورت تأسیس بخش فارسی بیبیسی از سوی سِر ریدر بولارد به لندن گزارش شد. چهل روز بعد این پیشنهاد، تأیید و به بولارد ابلاغ شد که وزارت خارجه و خزانهداری، بودجهی لازم برای تأسیس بخش فارسی را آماده کردهاند. بیبیسی فارسی از ابتدای تأسیس تا پایان تابستان 1320 درگیر کارزار بیوقفهای برای بدبین کردن ایرانیان نسبت به آلمان هیتلری و توجیه و آمادهسازی افکار عمومی برای اشغال ایران بود.
با آغاز جنبش ملی شدن صنعت نفت، بیبیسی بار دیگر استثنائاً و بر اساس مصالح ملی بریتانیا، آشکارا با سیاستهای تأمینکنندهی مالی خود همراه شد: نخست با تهیهی گزارشها و تفسیرهایی در ارائهی تصویر مثبت از کارنامهی شرکت نفت انگلیس و ایران و سپس در همگامی کامل با دولت لندن برای مقابله با ملی شدن صنعت نفت. پردهی آخر نمایش بیبیسی فارسی نیز، همکاری مستقیم این شبکه در کودتای 28 مرداد 1332 و سرنگونی حکومت مصدق بود.
در آگوست 2005، شبکهی چهار رادیوی بیبیسی، برنامهای از سری برنامههای "داکیومنت(سند)" و با عنوان "یک کودتای خیلی بریتانیایی" پخش کرد! در این برنامه که بعدها چندین جایزهی رسانهای نیز دریافت کرد، تصریح شد که گویندهی خبر بیبیسی فارسی با اعلام "اکنون ساعت دقیقاً 12 نیمهشب است" به جای جملهی همیشگی "اکنون ساعت 12 نیمهشب است" پیامی رمزی به شاه و همراهانش برای اطمینانبخشی به آنان و نشان دادن آمادگی لندن برای کودتا دادند.
بیبیسی همچنین در مورد مسألهی مالکیت ایران بر جزایر سهگانهی خلیج فارس در زمان محمدرضا پهلوی نیز رسماً و علناً از موضع اعراب حمایت میکرد؛ تا آنجا که آنتونی پارسونز سفیر بریتانیا در تهران در گزارشنامهای در مرداد 1354 که به شدت مورد اعتراض لندن واقع شد، به دخالت بیبیسی در امور کشورهای خاورمیانه برای تأثیرگذاری بر دولتها اعتراف کرده و از مسؤولان وزارت خارجهی کشورش خواست از اعمال فشار و مداخله در کشورهای خاورمیانه از طریق سرویس جهانی بیبیسی خودداری کنند.
در سالهای پس از انقلاب بهمن 57، بیبیسی فارسی همواره جایگاه فعالیت افرادی بوده که با انقلاب و جمهوری اسلامی برآمده از آن، سر ناسازگاری داشته و حتی بهطور فعال در سازمانهای سیاسی و شبهنظامی عضو بوده و یا هوادار آن بودهاند. چیزی که با همهی منشورهای گذشته و کنونی بیبیسی و ادعای بیطرفی و عدم جانبداری آن در تضاد است.8
در دههی 1980 سرویس جهانی بیبیسی و بخش فارسی در رقابت با شبکههای رقیب بینالمللی، تا اندازهی زیادی از نخبهگرایی دست کشید و به تولید برنامههای عامهپسند روی آورد اما دیپلماسی عمومی بریتانیا، بار دیگر سرویس جهانی بیبیسی را متأثر نمود و با آنکه این شبکه در اوج مشکلات اداری و مالی در حال کاستن از برنامههای خود بود، در اکتبر 2006 با چراغ سبز وزارت خارجه و پارلمان انگلستان، ناگهان تأسیس یک شبکهی تلویزیونی فارسی زبان در سال 2008 اعلام شد.
گرچه افکار عمومی بریتانیا دربارهی تأسیس این تلویزیون فارسی زبان و پرداخت هزینهی آن از جیب مالیاتدهندگان آن کشور، چندان خشنود نبوده و نیستند اما "چپمن" رئیس سرویس جهانی بیبیسی در نشست ژوئن 2007 کمیسیون روابط خارجی مجلس عوام، از تأسیس تلویزیون فارسی زبان بیبیسی به عنوان "بالاترین اولویت در برنامهی پیشنهادی به وزارت خارجه که دارای پروندهای بسیار قوی است" یاد کرده بود!
سلام دوستان
از امروز به بعد با یه بخش جدید در خدمت شما هستم
که این بخش جید رو میتونید در سمت راست صفحه
در قسمت پیوند ها به نام برنامه های در خواستی ببینید
توضیحات بیشتر در همون صفحه میتونید ببینید
و نظراتتون رو هم از ما دریغ نکنید .